شانس پريده
دانیال------------------------------------ آهای اولکه داغی
شانس پریده
1 دیشب طرار خواب ز دیده ام تو بودی
دامی بر پر و بال ، تنیده ام تو بودی
2 عطر جنـــــتي فراتر از گلاب ناب
دارویی بر دماغ ، شنـــیده ام تو بودی
3 از پروازی که دل به جوانی اش رسد
باروي بر افکار کشیده ام تو بودی
4 داروی عشق در شکار سرسلامت ها
نیرویی بر همت دمیده ام تو بودی
5 رمزی بهرعبور تا فراز سرای عشق
زیباتر از همه ی سروده ام تو بودی
6 صد نشان بهر راه ، از راه و ده هزار چاه
خط شیری سمت مکه سپیده ام تو بودی
7 مرهمی بر زخم از هجر هر قیس و هرلیلی
التیام بخش به رگ بریده ام تو بودی
8 در مقیاسم از هزار هزار جنت خدا
جنتی ، محرم شنیده ، ندیده ام تو بودی
9 با شوق دیدار ، به لذت خدای عشــق
روحی بر جان ، دمـــیده ام تو بودی
10 در اوجی با کفتران ِ عاشق ِ عروج
افسوس همره ز دست رمیده ام تو بودی
11 از هم بازی طبیعت شوخ و بی جواب
هنگامه ی وصل شانس پریده ام تو بودی